قای دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان روز یکشنبه پانزدهم مهر ماه در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در دفاع از پیوستن ایران به لایحه CFT، نکتهای را به عنوان شاهبیت کلام خود بیان داشت که از جهات مختلف تأملبرانگیز است. ایشان پس از ذکر نکاتی و بیان دلایلی در باب ضرورت تصویب این لایحه در مجلس، اینچنین اظهار داشت: «نه بنده و نه آقای رئيسجمهور نمیتوانیم تضمین بدهیم که با پیوستن به لایحه عدم حمایت مالی از تروریسم مشکلات ما حل خواهد شد، اما میتوانیم تضمین دهیم با نپیوستن به این لایحه، آمریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد.» با اندکی تأمل در این کلام آقای ظریف، میتوان دریافت که تمرکز دستگاه دیپلماسی در دولت کنونی بر اساس سیاستها و رویکردهای دولت، گرفتن بهانههای فشار از دست آمریکا است. اگر این برداشت درست باشد که به طور قطع درست است؛ این سؤالها مطرح میشود که اولاً، فهرست بهانههای آمریکا برای فشار علیه ملت ایران چیست؟ ثانیاً، آیا این بهانهها تمامی دارد؟ و ثالثاً، مبنای بهانهگیریهای آمریکا برای فشار بر جمهوری اسلامی، حقوقی است، یا اینکه مبنای این بهانهها، سیاسی بوده و این کشور به دلیل زیادهخواهیها و بر اساس خلق و خوی استکباری، با اسلامخواهی، استقلالخواهی، عزتطلبی و در یک کلام با انقلاب اسلامی ملت ایران دشمنی دارد و برای اعمال این دشمنی، مجموعهای از بهانهها را فهرست کرده و این فهرست هم پایانی ندارد؟ تجربه چهل ساله نشان میدهد که دشمنی آمریکا با ملت ایران، نه حقوقی و به دلیل سیاستها و مواضع غیر صحیح جمهوری اسلامی، بلکه سیاسی و به دلیل زیادهخواهیهای آمریکای جهانخوار است.
وقتی آمریکا با اساس حرکت رو به جلو و پیشرفت ملت ایران مخالفت مبنایی داشته و بر همین اساس با مردم ما دشمنی میکند، آیا با گرفتن یک بهانه فشار از او، میتوان آسودهخاطر شد و به حرکت ادامه داد؟ یا اینکه او با این منطق بر بهانهای دیگر متمرکز میشود؟ چند سال پیش که آمریکاییها بر روی برنامه هستهای ایران تمرکز کرده و به دنبال تشدید تهدیدها و تحریمها بودند، یک جریان فکری در داخل کشور با همین منطق میگفت، ما باید با کنار گذاشتن برنامه هستهای و تعطیل کردن آن، بهانه را از دست غربیها و به ویژه آمریکاییها بگیریم! جالب است در این میان، حتی افرادی از جنس همان روشنفکرنماهای غربگرای عامل یا عافیتطلب، غربیها را برای اعمال فشار از طریق این بهانه محق دانسته و سیاست هستهای شدن جمهوری اسلامی را به چالش میکشاندند. یکی از این افراد در کسوت استاد دانشگاه میگفت، غربیها حق دارند از برنامه هستهای ایران نگران باشند و به دلیل همین نگرانی بر جمهوری اسلامی فشار وارد کنند! آیا این منطق درست است؟ نادرستی این منطق، واضحتر از آن است که برای ابطال آن اقامه دلیل لازم باشد. دشمن، دشمن است و برای اعمال دشمنی خود، به راحتی هزاران دلیل و بهانه پیدا میکند. به ویژه دشمنی چون آمریکا که یک امپراتوری رسانهای، دستگاه دروغپراکنی و سیاست غیر اخلاقی شیطانی دارد. خوب است به فهرست ۱۲ بند زیادهخواهانه وزیر امور خارجه آمریکا برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی توجه شود.
این فهرست که به یقین پایانناپذیر است، مجموعهای از بهانههای آمریکا برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. اگر آمریکا بعد از FATF، بر یکی از بندهای این فهرست، مانند برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران تمرکز و اعمال فشار کرد، چه باید کرد؟ آیا میتوان گفت، این موضوع متفاوت است و آمریکا در این زمینه، نمیتواند دیگران را برای اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی با خود همراه کند. آیا اینچنین است؟ یا اینکه هماینک بین آمریکا و اروپا در موضوعاتی چون برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران، اشتراک نظر وجود دارد؟ پاسخ روشن است. بنابراین ضروری است به جای خارج کردن بهانههای پایانناپذیر از دست دشمنی چون آمریکا، در جستوجوی راههای بیاثر کردن فشارها باشیم. وقتی برای فشار دشمن پایانی متصور نیست، راه معقول آن است که با استحکامبخشی به ساخت درونی قدرت، فشارهای دشمن را خنثی و ناکارآمد کنیم. اقتصاد مقاومتی نقشه راه رسیدن به این نقطه مطلوب است و کلام آخر اینکه، دشمنان زمانی علیه ما دیگر بهانهگیری نمیکنند و فشار نمیآورند که از دست ما راضی باشند و رضایت دشمنی چون آمریکا، هنگامی حاصل میشود که خدای نکرده ما تسلیم و تابع محض آنان شویم. این کلام خداوند دانا و حکیم است که فرمود: «وَ لَن تَرضی عَنکَ الیَهُودُ و لَا النَّصاری حتی تَتَّبِعَ مِلتّهُم»؛ آری دشمن از ما تبعیت و پذیرش ذلت میخواهد. به یقین حرکت در مسیر دشمن و تبعیت از خواست او، بدفرجامی را برایمان رقم خواهد زد؛ چرا که خداوند در ادامه همین آیه میفرمایند: «اگر از هوی و هوسهای آنان (یهود و نصاری) پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدی، هیچ سرپرستی و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.»
ارسال نظرات